صفحه اصلی > اخبار : جنگ، بخشی از میراث فرهنگی ماست

جنگ، بخشی از میراث فرهنگی ماست

«رحیم رشیدی‌تبار» برنده تندیس میراث دومین جشنواره ملی چندرسانه‌ای میراث فرهنگی گفت: پرداختن به هر موضوعی می‌تواند بخشی از میراث فرهنگی ما باشد یا به آن اشاره کند؛ مثال می‌زنم نوشتن درباره یک درخت با یک بیت شعر می‌تواند به میراث فرهنگی بپردازد. مانند مصرع «توانا بود هرکه دانا بود»! چه کسی می‌تواند بگوید این میراث فرهنگی ما نیست؟ و یا درختی که مردم یک جغرافیا به آن دخیل می‌بندند… آیا آن درخت جز میراث فرهنگی آن جغرافیا نیست؟ شما به هرچیزی بپردازید، انگار به بخشی از تاریخ و هویت آن پرداخته‌اید. میراث جنگ هم می‌تواند بخشی از میراث فرهنگی ما باشد.

رحیم رشیدی‌تبار نویسنده و نمایشنامه‌نویس ، درباره نمایشنامه «خروشی زان سوی آوردگاه» به نگارش خود که در دومین جشنواره ملی چندرسانه‌ای میراث فرهنگی برنده تندیس میراث، دیپلم افتخار و جایزه نقدی در رشته نمایشنامه‌نویسی شد، عنوان کرد: نام این اثر در همه جا «خروش زآن سوی آوردگاه» ذکر شده است اما «خروشی زآن سوی آوردگاه» عنوان درست این نمایشنامه است. سال‌ها پیش رمانی از حسین مرتضاییان آب کنار را  به نام «عقرب روی راه پله‌های راه آهن اندیمشک» مطالعه کردم و تحت تاثیر آن بودم چرا که فضای جنگی آن برایم جذاب بود؛ سال‌ها بعد، اتفاقاتی رخ داد تا تصمیم گرفتم تجارب زیستی خودم از کودکی را که در روستایی مرزی بودیم و شغل اجدادی خود یعنی کشاورزی را داشتیم، در قالب نمایشنامه ارائه کنم و این خاطرات را در فضای جنگ تصویرپردازی کردم و می‌توان گفت «خروشی زآن سوی آوردگاه» براساس واقعیت نوشته شد.

او افزود: این نمایشنامه شامل چند شخصیت است که من روی محوریت آن‌ها در شاهنامه تاکید داشتم به طوری که گویی تمامی شخصیت‌های این نمایشنامه قهرمان‌های شاهنامه هستند و حتی نیسانی که قهرمانان این سرزمین و شهدا را جا به جا می‌کند، نامش رخش است. تمام آدم‌ها و حتی گاوچرانی که در یک روستا از فرمانده پاسگاه می‌خواهد اسلحه‌ای به او بدهد تا از سرزمین دفاع کند، نمادی از آرش است. در کل، در این نمایشنامه به قهرمانان شاهنامه اشاره شده و در قالب آن تلاش کرده‌ام از شاهنامه به عنوان یک میراث معنوی و فرهنگی که به دست ما رسیده، بهره‌ ببرم.  یکی از شخصیت‌های اصلی این نمایشنامه از رشنواد، قهرمان شاهنامه گرفته شده که تاکید و تعصبی خاص بر اشعار شاهنامه دارد و مدام ذکرش، ذکر شاهنامه است. همچنین از ظرف جنگ برای انتقال محتوای فرهنگی و میراث فرهنگی استفاده کرده‌ام.

رشیدی‌تبار خاطرنشان کرد: پرداختن به هر موضوعی می‌تواند بخشی از میراث فرهنگی ما باشد یا به آن اشاره کند؛ مثال می‌زنم نوشتن درباره یک درخت با یک بیت شعر می‌تواند به میراث فرهنگی بپردازد. مانند مصرع «توانا بود هرکه دانا بود»! چه کسی می‌تواند بگوید این میراث فرهنگی ما نیست؟ و یا درختی که مردم یک جغرافیا به آن دخیل می‌بندند… آیا آن درخت جز میراث فرهنگی آن جغرافیا نیست؟ شما به هرچیزی بپردازید، انگار به بخشی از تاریخ و هویت آن پرداخته‌اید. میراث جنگ هم می‌تواند بخشی از میراث فرهنگی ما باشد.

این نمایشنامه‌نویس ضمن بیان اینکه یک عده اعتقاد دارند که بعد از بهرام بیضایی، اکبر رادی و نسل طلایی نمایشنامه‌نویسی، نمایشنامه نویس خوب به کشور معرفی نشده است، گفت: من اعتقادم متفاوت است، چرا که روز به روز درخت نمایشنامه‌نویسی ما ریشه‌دارتر و تنومندتر می‌شود و آینده خوبی را در این عرصه می‌بینم. سال‌ها در این عرصه هستم و شش دوره عضو هیات مدیره و بازرس خانه تئاتر بوده‌ام. عمر نمایشنامه‌نویسی ما ۱۰۰ سال است و تاکنون در این زمینه خیلی خوب کار کرده‌ایم… نمایشنامه‌نویس داشتیم و همواره داریم. بهرام بیضایی، اکبر رادی، اسماعیل خلج، غلامحسین ساعدی، عباس نعلبندیان، محمد چرمشیر، محمدامیر یاراحمدی، محمد رحمانیان، محمد رضایی‌راد، محمد یعقوبی از نسل‌های مختلف مطرح بوده‌اند و در نسل‌های بعدی نمایشنامه‌نویسی هم پیام لاریان، رضا بهاروند، باقر سروش، ایمان دیناروند و… را داریم که خیلی خوب کار کرده‌اند و یا هادی سالار ورزی که به نظرم فوق‌العاده است… از همین نام‌ها می‌توان فهمید که وضعیت هنر نمایش و نمایشنامه‌نویسی در کشور ما خیلی امیدوارکننده است.

او تصریح کرد: خانه تئاتر می‌تواند اهرم فشاری باشد بر مرکز هنرهای نمایشی و دولت باشد تا یکسری سالن‌ها صرفا به نمایشنامه‌های تالیفی اختصاص داده شود یا اینکه اولویت با نمایشنامه‌های تالیفی باشد. یعنی سقفی تعیین کنند که اجراهای یک سالن با تعداد مشخصی بر اساس متون ترجمه باشد و تعداد دیگری یا با سفف بی‌نهایت آثار تالیفی را اجرا برود. اینگونه نگاه به سمتی می‌رود که برای تقویت نمایشنامه‌های تالیفی سرمایه‌گذاری شود و نگاه ویژه‌ای به آن صورت گیرد.

رشیدی‌تبار در پایان تاکید کرد: بهره گیری بیشتر از نمایشنامه داخلی نسبت به خارجی و اقتباسی برای من یک دغدغه است و سال‌ها به همراه دیگر دوستانم در کانون نمایشنامه‌نویسان خانه تئاتر به دنبال تحقق این موضوع بودیم تا نگاهی ویژه به نمایشنامه‌های تالیفی در کشور داشته باشیم اما متاسفانه انگار یک قدرت و اراده خارج از  تئاتر وجود دارد که تمایل دارد کارهای خارجی و ترجمه و اقتباس شده اجرا بروند؛ جالب است که همان آثار بهتر مجوز می‌گیرند و راحت‌تر از سانسور و ممیزی عبور می‌کنند! نبود درک بین مسئولان، شاید مهمترین عامل در رقم خوردن چنین فضایی باشد و نمی‌دانم چرا در سطح کلان مدیریتی، هنوز اهمیت نمایشنامه و تئاتر درک نشده و برخی‌ها نمی‌دانند با چه محصول فرهنگی ویژه‌ای طرف هستند. مسئولان باید روی این مقوله سرمایه‌گذاری کنند زیرا اندام تئاتر نحیف است و نیاز به حمایت از جانب ارگان‌های صنفی و دولت‌ها دارد.
منبع: صبا

پست های مرتبط

دست‌اندرکاران سومین جشنواره تولیدات چندرسانه‌ای میراث‌فرهنگی تقدیر شدند/ پخش آثار جشنواره میراث‌فرهنگی در خانه هنرمندان تهران

مراسم تقدیر از دست‌اندرکاران برگزاری سومین جشنواره بین‌المللی تولیدات چندرسانه‌ای میراث‌فرهنگی، عصر…

28 آبان 1403

یادداشت/ درس‌ها و دستاوردهای یک جشنواره میهنی

علیرضا تابش دبیر سومین جشنواره بین المللی چندرسانه ‏ای میراث فرهنگی –…

28 آبان 1403

آموزش میراث‌فرهنگی به نسل آینده؛ آنچه در کارگاه‌های «میراث‌بانان آینده» گذشت

یاس فرهومند – بخش «میراث‌بانان آینده» در سومین جشنواره چندرسانه‌ای میراث فرهنگی…

27 آبان 1403

دیدگاهتان را بنویسید