در دومین روز از جشنواره چندرسانهای میراث فرهنگی، مراسم نکوداشت آتیلا پسیانی و بزرگداشت ایرج راد و هادی مرزبان برگزار شد.
به گزارش ستاد خبری جشنواره، مراسم نکوداشت آتیلا پسیانی کارگردان پیشکسوت تئاتر و بزرگداشت ایرج راد و هادی مرزبان کارگردانان تئاتر عصر امروز ۱۶ آبان در دومین روز از سومین جشنواره بینالمللی چندرسانهای میراثفرهنگی در پردیس هنر شهر آفتاب شیراز برگزار شد.
سجاد افشاریان: آتیلا پسیانی ابری بود که روی سر همه میبارید
در ابتدای این برنامه سجاد افشاریان نویسنده و تهیهکننده تئاتر عنوان کرد: من یکبار آقای پسیانی را در محوطه تئاترشهر دیدم، به ایشان گفتم که من یک متن تجربی نوشتم. مرا نگاه کردند و گفتند که پسرم متن که تجربی نمیشود، اجرا تجربی میشود! آقای پسیانی ابری بود که روی سر همه میبارید و باعث هویت نسل ما بود. او در زمان ایده از همه ما جسورتر بودند.
وی تاکید کرد: نسل ما که اکنون پا روی شانه بزرگان مملکت گذاشتهاند، هیچکدام شرایط راحتی را طی نکردند و همه با صبوری و سختجانی سعی کردند که چراغ صحنههای این مملکت را روشن نگه دارند. به قدری مسائل ریز و درشت در این کشور برای هنرمندان موانع ایجاد میکنند که تولید یک اثر خلاقانه آخرین چیزی است که هنرمند به آن فکر میکند. افرادی مانند آتیلا پسیانی که باید به فکر اجراهای خلاقانه باشند، مدام با موانع مختلف و برداشتن سنگهای مختلف از سر راهشان مواجه بودند.
فریدون محرابی: آتیلا پسیانی به معنای مطلق پیشتاز بود
فریدون محرابی تصریح کرد: آتیلا پسیانی ساختارهای کلاسیک تئاتر را بسیار خوب میشناخت، اما همه آنها را کنار گذاشت و دیگرگونه فکر کرد. به خودش این جسارت را داد که طور دیگری فکر کند و اجرا کند. در آن زمان آقای سمندریان، دکتر علی رفیعی، هادی مرزبان و… تئاترهای حرفهای کار میکردند اما آتیلا با خطر بزرگی کنار آمد و مانند دیگران کار نکرد.
وی تاکید کرد: من ایشان را فردی آوانگارد میدانم و به نظرم به معنای مطلق پیشتاز بودند. چند عامل باعث رشد او شد؛ یکی جسارت و درون بزرگ او بود و دیگری خانواده و گروه خوبی بود که داشتند.
محرابی عنوان کرد: آتیلا پسیانی برای من به عنوان یک کارگردان پیشتاز جذاب بود که به حرفهای منفی اهمیت نداد و راه خود را ادامه داد. امیدوارم که عوامل بازدارنده سر راه جوانان امروز زیاد نباشد تا بتوانند به جایی که میخواهند رسند.
وی در پایان گفت: اگر مفهوم را کنار بگذاریم من تاثیرگذاری و جذابیت را در کارهای آقای پسیانی میدیدم. او هرگز خسته نمیشد و معتقد بود که باید کار کنیم.
عباس غفاری: هدف چنین جشنوارهای روشن کردن زنگ خطر برای مسئولین است
وحید رهبانی بازیگر و کارگردان گفت: درباره آتیلا بهتر از من گفتهاند. آتیلا به عنوان یک هنرمند پیشرو جنبههای مختلفی دارد. درباره آتیلا حرف زده شده و حرفها زده خواهد شد. روز گذشته پستی به دستم رسید که میخواهم درباره آن بگویم؛ درباره فرونشست کعبه زرتشت پستی را دیدم که واقعا دلم گرفت. خواهش میکنم تا قبل از کشف آنکه چرا چنین چیزی ساخته شده است، آن را بازسازی کنیم.
عباس غفاری مطرح کرد: وحید به نکته بسیار خوبی اشاره کرد و اگر آتیلا هم بود دقیقا چنین کاری میکرد و به این نکته اشاره میکرد. تئاترشهر هم یک میراث فرهنگیست و ساختمان آنجا پایتخت فرهنگی کشور بود. بازسازی تئاترشهر اتفاق افتاد و از آنجا یک چلوکبابی تحویل دادند و تا این اتفاق و بازسازی دوم، دل همه ما تئاتریها به درد آمد. هیچ کس به داد هیچ کدام از این میراث نمیرسد. واقعا به داد پاسارگاد و تخت جمشید میرسند؟ هدف چنین جشنوارهای روشن کردن زنگ خطر برای مسئولین است. باید در کنار چنین چیزهایی، قدر هنرمندان و داشتههای خود را بدانیم. خیلی زود آتیلا پسیانی و بسیاری از بزرگان را از دست دادیم. قدر خودمان را بدانیم. آقای تابش از شما خواهش میکنم از مسئولین امر بخواهید قدر میراثفرهنگی ما مانند سنگلج و تئاترشهر و… را بدانند و این میراث را دریابند. هنرمندان که دارند از بین میروند حداقل میراث به جا مانده را دریابند. آتیلا همیشه میگفت من بچه تئاتر هستم، چرا من بروم؟ آن کس که مستاجر این هنر است برود نه ما.
ایرج راد: امیدوارم زمینههایی فراهم شود تا جرقهها تبدیل به نور شوند
ایرج راد گفت: خوشحالم که درباره آتیلا صحبت میشود. او را از اداره تئاتر به خاطر دارم. همیشه میخواست یک چیز تازهتری به وجود بیاورد. او کسی بود که کار بزرگان قبل از خود را به خوبی میشناخت. میخواست فراتر از چیزهای موجود پیش برود و چیزهایی که به دست میآورد هم او را راضی نمیکرد و باز میخواست جلوتر برود. یک چیزی در وجود آتیلا بود و شما نمیتوانستید او را به عنوان یک تئاتری دوست نداشته باشید. تئاتر هم مانند همه هنرهای دیگر باید جلو برود و پیشرو باشد. امیدوارم زمینههایی فراهم شود تا جرقههایی که موجود است تبدیل به نور شوند.
در بخش دیگر برنامه علیرضا تابش مطرح کرد: خوشحالم که در محضر دو استاد عزیز و بزرگوار جناب آقای راد و مرزبان هستیم. آقای رهبانی دغدغههای شما عزیزان فلسفه وجودی این جشنواره است. غیر از کعبه زردشت که به درستی نگران آن هستید، کمی باید نگران این جنس هنرها بود. میراثفرهنگی صرفا بافتها و خانهها و ساختمانهای ارزشمند نیست. هنرمندانی که طی قرون آثاری به وجود آوردند، میراث هستند و بخش میراث ناملموس نیز به شعر و موسیقی و نمایش و… مربوط است. امشب نیز با افتخار میخواهیم تجلیل کنیم از دو تن از شخصیتهایی که سرآمدهای این حوزهها هستند و زندگی خود را صرف این هنرها کردند و با دغدغه همیشگی خود کارهای بسیاری داشتند. هنرمندان و رسانهها عاشقانه در خط مقدم توجه دادن هستند و این بسیار ارزشمند است.
در ادامه از ایرج راد و هادی مرزبان دعوت شد تا تقدیرنامه خود را دریافت کنند.
هادی مرزبان: برخی پول میگیرند که اجازه ندهند ما کار کنیم
هادی مرزبان عنوان کرد: درباره آتیلا دوستان صحبت کردند. او ۵_۶ ساله بود که من با خانم شیخی در یک نمایش همکار بودم. یک سال پیش از فوت آتیلا از تئاترشهر با من تماس گرفتند و گفتند که آتیلا پسیانی قرار است خارج از نوبت جای شما را برای اجرا بگیرد، زیرا حالش خوب نیست. من هم موافقت کردم، پس از آن با من تماس گرفت و بسیار تشکر کرد.
این هنرمند بیان کرد: آقای تابش از شما ممنونم که پس از چندین سال یاد هنرمندان زیرخاکی افتادید. میراثفرهنگی یعنی من نوعی، یعنی ایرج راد، بهزاد فراهانی و… . یک روزنامهای روزی نوشته بود که مرزبان در عنفوان ۸۰ سالگی همچنان میدود. ما لبیک خودمان را گفتهایم و اکنون کار میکنیم اما برخی پول میگیرند که اجازه ندهند ما کار کنیم. بارها گفتهام که آرزوی من این است که آخرین کارم مردگان بی کفن و دفن باشد.
ایرج راد در ادامه این مراسم گفت: تمام کسانی که در گذشته پرچم تئاتر این کشور را برافراشته نگه داشتند، اهمیت دارند. آدمهای بزرگی که در مواقعی که کمترین امکانات را داشتند، سعی کردند تئاتر باارزش و بااندیشه اجرا کنند. آنها خودشان را به پول نفروختند. تئاتر هرگز به عنوان یک شغل شناخته نشد و درآمد مشخصی نداشت. امروز هم بسیاری از عزیزان ما با این مشکلات مواجهند.
وی تصریح کرد: ما همیشه آرزو داریم که هرچه جلوتر میرویم وضعیت بهتری داشته باشیم، اما من اکنون آرزو میکنم که موقعیت ۲۵ سال پیش را داشته باشیم. به عنوان تئاتر خصوصی دوستان ما دچار معضلات عجیبی شدهاند، زیرا صنفی وجود ندارد و اختیار تئاتر در دست خودش نیست. با تمام این احوال من یاد تمام کسانی را که برای تئاتر کشور زحمت کشیدند، گرامی میدارم.
بهزاد فراهانی: تئاتر ما را به یک بقالی تبدیل کردهاند
بهزاد فراهانی گفت: امیدوارم شیرازه نگهداری از چیزهایی که از گذشته برای ما مانده است به خوبی حفظ شود. بسیار برای آتیلا احترام قائل بودم و او را دوست داشتم. درباره سخنان دوستانم باید بگویم که واقعا حقایق را مطرح کردند. برای درست شدن تئاتر و هر پدیده اجتماعی باید نگرشی حاکمیت را وادار کند که آن را درست کند. در تئاتر کاسبی میکنند و تئاتر ما را به یک بقالی تبدیل کردهاند. بچههای جوان ساکن در شهرستان با شوق کار میکنند، ولی میدانم که سرنوشت این عزیزان چطور خواهد بود. ما در تئاتر به انقلاب نیازمندیم.
داوود فتحعلی بیگی: من آتیلا پسیانی را فقط در «قهوه قجری» خلاصه میکنم
داوود فتحعلی بیگی عنوان کرد: مختصر و مفید بگویم که من آتیلا پسیانی را فقط در «قهوه قجری» خلاصه میکنم. این اثر ماندگارترین کار او است زیرا در این اثر یک سری رفتارهای بدوی در کار آورده و جلوه ابتدایی از یک پدیده نشان میدهد.
فرزانه کابلی تصریح کرد: فقط میگویم که من عاشق این سرزمین و عاشق هنر حرکت هستم. من معتقدم که هر بازیگری پیش از بازیگری باید زبان بدن را بداند.
اصغر همت: آتیلا وقتی آمد یک جوان کاملا جدی در تئاتر بود
اصغر همت درباره آتیلا پسیانی بیان کرد: زمانی که من آتیلا را شناختم ارتباط خوبی با هم پیدا کردیم. پیش از آن من میگفتم لزومی ندارد کسی که مادرش تئاتری است خودش را بازیگر تئاتر بداند اما کمی بعد متوجه شدم که با یک جوان کاملا جدی در تئاتر مواجهیم.
شهرام گیلآبادی: آتیلا یک گنجینه انسانیست که همیشه همراه ماست
شهرام گیل آبادی در بخش دیگری از این برنامه گفت: وجوه مختلف آتیلا را گفتند ولی یک وجه که درباره او میتوان پررنگ دید، توجهات صنفی او بود. آتیلا پسیانی کسی بود که خلق جهان تازه میکرد و به معنای واقعی تالیف میکرد و کارگردان بود. روایت آتیلا براساس روح زمان بود. آتیلا یک گنجینه انسانیست که همیشه همراه ماست.
آرش دادگر: آتیلا میدانست که باید شجاعت به خرج دهد و گام نخست را بردارد
آرش دادگر در پایان این مراسم گفت: آتیلا یک وجه بازیگری، یک وجه کارگردانی، یک وجه مدیریت و… داشت. آتیلا یک تئاتری درجه یک بود و با نسلهای بعد از خودش ارتباط برقرار میکرد و همواره به تماشای آثار آنها میرفت، بدون اینکه از او درخواست کنند. اگر بخواهیم درباره کارگردانی و مدل کار او صحبت کنیم، باید بگوییم که اصولا کارگردانی در ایران براساس علم نیست، بلکه براساس شهود است. او هرگز نمیترسید که کل سالن از کارش بد بگویند زیرا میدانست که باید شجاعت به خرج دهد و گام نخست را بردارد.