داور بخش «ایده و تجربه» سومین جشنواره بینالمللی چندرسانهای میراثفرهنگی معتقد است که جشنوارههایی همچون جشنواره بینالمللی چندرسانهای میراثفرهنگی یک مفهوم فراگیر و عمومی به اسم هویت ملی را میسازند و هرچه پویاتر باشند آن هویت ملی زندهتر، بهروزتر و جوانتر میشود.
حسین شیخالاسلامی داور بخش «ایده و تجربه» سومین جشنواره بینالمللی چندرسانهای میراثفرهنگی درباره تاثیر این جشنواره در هویت ملی مردم ایران گفت: مسئله تاثیر این جشنواره یا جشنوارههای مشابه در بحث هویت ملی به هدفگذاری جشنواره برمیگردد و این جشنواره به دلیل اینکه به نوعی پیوند سه مفهوم اصلی رسانه، میراثفرهنگی و مفهوم مشارکت مدنی یا فعالیت مدنی است، طبیعی است هر چقدر ابعادش بزرگتر باشد یا بیشتر ریشه در بدنه جامعه بزند، یک فضایی برای تشکیل لایههای جدید هویتی در جامعه ما میشود؛ به دلیل اینکه هویت اجتماعی یک موجود زنده است و این موجود زنده از رویدادهای فرهنگی و اتفاقات فرهنگی تغذیه میکند و دائم پوست روی پوست میآورد و رشد میکند. بنابراین جشنوارههای از این دست در نهایت ذرههای کوچکی هستند که یک مفهوم فراگیر و عمومی به اسم هویت ملی را میسازند و هرچه پویاتر باشند، آن هویت ملی زندهتر، بهروزتر و جوانتر میشود.
وی درباره راههای مشارکت خانوادهها در چنین جشنوارهای و تقویت تعاملات فرهنگی با جامعه بیان کرد: در مورد مشارکت خانوادهها و از طرفی تقویت تعامل بین نهادهای اجتماعی، باید ببینیم که فراگیری یک جشنواره چقدر است. در بررسی جشنواره چندرسانهای میراثفرهنگی چند نکته مهم و شاید منحصربهفرد وجود دارد؛ اولی این است که این تنها جشنوارهای است که ژانرهای مختلف فرهنگی را در بر میگیرد؛ بحث هنری، بحث فضای دیجیتال و حتی بحث هنرهای سنتی در آن مطرح میشود و به همین دلیل موقعیت خیلی خوبی است، اما جامعه ما هم جامعهای پر از دغدغه است و ما نباید خیلی خوشبین و سادهبین باشیم و فکر کنیم با یک جشنواره یا یک رویداد، سطح تعامل بزرگی اتفاق خواهد افتاد.
شیخالاسلامی تاکید کرد: به نظرم باید صبور باشیم. این جشنواره در ابتدای راه است و در ناسیه آن دیده میشود که روزی تبدیل به محل تلاقی کنشگران مختلف اجتماعی شود. خوشبختانه در نسل جدید خانوادهها که والدین نسل ایکس یا والدین دهه شصتی هستند، دغدغههای فرهنگی به وضوح اهمیت پررنگتری نسبت به نسلهای قبلی دارد و یک شکلی از ملیدوستی و ایراندوستی قابل مشاهده است که این جشنواره را به خانوادهها نزدیکتر میکند. اما مسائل مختلفی هم مثل دغدغههای روز و بنبستهای اجتماعی و اقتصادی کمی مانع میشود که خانوادهها به شکل طبیعی و ارگانیک وارد تعامل شوند.
وی اظهار کرد: فکر میکنم دبیر دوره دوم و سوم جشنواره آقای تابش با سابقهای که دارند و در واقع پیشینهای که در حوزه فرهنگی دارند، حداکثر تلاششان را برای برداشتن این موانع کردند، اما به هر حال ما مقتضیات زمانه را داریم و شاید زمانه ما خیلی زمانه مناسبی برای کنشگری خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی نباشد.
این نویسنده و منتقد عنوان کرد: من فکر میکنم یک بینش و تشخیصی در جشنواره چندرسانهای میراثفرهنگی وجود دارد مبنی بر اینکه ما در حال ورود به عصر جدیدی هستیم که میشود اسمش را عصر هوش مصنوعی یا عصر پست دیجیتال یا پست هیومنیسم (پس از انسان) گذاشت که یک تبعات و شرایطی دارد. این جشنواره از ابتدا با نگاه به آن شرایط طراحی شده است و فکر میکنم هرچه خودش را با این دنیای جدید منطبقتر کند، قویتر خواهد شد، کما اینکه این اتفاق افتاده است.
وی اظهار کرد: وقتی سه دوره جشنواره چندرسانهای میراثفرهنگی را مرور کنید، همگامی و به روز بودن بیشتری در هر دوره مشاهده میکنید. همین که یک بخشی وجود دارد که تجربههای انجام شده را در کنار ایدههایی برای کسب و کارهای نو قرار دهد و فراخوان بدهد که ایده را به عنوان ماده ورود در یک جشنواره بپذیرید، برای عصر جدید است. ما به جشنوارههای پختهخوار عادت داشتیم؛ جشنوارههایی که کارهایی که انجام شده بود، فیلمهایی که ساخته شده بود، محصولاتی که ارائه شده بود مورد ارزیابی قرار میدهند.
این کارآفرین فرهنگی بیان کرد: به این فکر کنید که عصر امروز عصر شدن است. جشنواره امروز باید جشنوارهای در مسیر شدن و تطور باشد، نه جشنوارهای که آثار نهایی و پخته را تازه بررسی میکند. این خودش یک اتفاق خوب است و فکر میکنم هر چقدر ما جلوتر برویم، در دورههای بعدی این ویژگی جشنواره قویتر میشود و همین فصل ممیز جشنواره ما با مجموع جشنوارههای دیگری است که در این حوزه برگزار میشود.
